دام کاب (بازیگری لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. یکی از مشتریان وی به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند جواب منفی به او دهد، به همین خاطر گروهی را جمع می کند تا...
فیلم در صحنههای اولیه مخاطب را به سال ۲۰۲۹ میبرد؛ دورانی که در بحبوحه جنگ هستهای، ماشینها و روباتها عملاً کنترل زمین را به دست گرفتهاند و مشغول نابود کردن آخرین انسانهای باقیمانده هستند. نابودگر (آرنولد شوارزنگر) که یک سایبورگ یا ربات انساننما است، به سال ۱۹۸۴ فرستاده میشود تا زنی جوان به نام سارا کانر (لیندا همیلتون) را که مادر جان کانر ناجی بشریت در جدال با روباتها خواهد بود بکشد. به دنبال او نیروهای انسانها نیز …
یک چهره مشهور در حال افول تصمیم میگیرد از یک داروی بازار سیاه استفاده کند، مادهای که با تکثیر سلولی بهطور موقت نسخهای جوانتر و بهتر از وی ایجاد میکند.
یک تکنیک نو ظهور در علم پزشکی، به یک مامور مخفی اجازه می دهد تا ظاهر خود را بطور کامل شبیه یک تبهکار مشهور کرده و از این راه در گروه او نفوذ کند...
یک دانشمند علوم کامپیوتری بنام «هانن فالر»، مسالهای خیلی مهم را کشف کرده است. او قصد دارد این کشف جدیدش را به همکارش «دوگلاس هال» بگوید، اما احساس می کند کسی به دنبال اوست و از این رو پیغامش را در دنیای کامپیوتری مجازی و موازی با واقعیت برای همکارش می گذارد. فالر همان شب در دنیای واقعی به قتل می رسد و دوگلاس تنها متهم پرونده قتل اوست. او وارد دنیای مجازی می شود تا نامهی همکارش را بیابد، و می فهمد که حقیقت ناگوارتر از آنچه که انتظار داشته است.
لس آنجلس، سال 1997. «کارآگاه هریگان» (گلاور) و گروه ضربت ضد مواد مخدرش، در میانهی زدوخورد شدید بین دارو دستهی قاچاقچیهای جاماییکایی و کلمبیایی گیر افتادهاند. هنگام درگیری با دارو دستهی کلمبیاییها، موجود مرموزی وارد صحنه میشود و قاچاقچیها را قتل عام میکند. جاماییکاییها با استفاده از این فرصت، به رئیس قاچاقچیهای کلمبیایی حمله میکنند ولی آنان نیز به دست آن موجود نیمه نامرئی به قتل میرسند...
در سال ۲۰۰۳، دکتر سرینا کوگان از شرکت «سایبرداین سیستمز»، به سلول مارکوس رایت میآید و این زندانی محکوم به مرگ (با تزریق) را متقاعد میکند تا بدن خود را پس از مرگ برای پژوهش پزشکی به آن شرکت بسپارد. یک سال بعد از این جریان، رباتهای ساخت انسان که به درجهای از هوشمندی و خودآگاهی رسیدهاند، نوع بشر را به عنوان تهدیدی برای بقای خود بهشمار میآورند و سامانهای به نام «سامانه اسکاینت» را به منظور قلع و قمع انسانها ایجاد میکنند. این سامانه موفق میشود در جریان رخدادی که «روز داوری» نامیده میشود بیشتر افراد بشر را نابود کند.