ویل لاکهارت پس از تحویل وسایل، درگیر وقایع کورونادو ، یک شهرمنزوی غربی می شود. او به ویژه با واگومن ها ، یك خانواده با نفوذ درگیر است ، و تحقیقات برای كسی كه اسلحه های خود را به آپاكاهای محلی می فروشد ، آغاز می كند ، فقط برای پیدا كردن آن پسر قدرتمندترین مرد منطقه است. در این مرحله است که مشکلات او آغاز می شود.
پس از اینکه جنگ سالار تندخو اولازانا و گروهش دست به قتلهای بسیاری زده و وحشت زیادی به وجود می آورند، یک گروهبان جوان مسئول پیدا کردن آنها می شود...
پس از جنگ داخلی آمریکا، یک گروه به رهبری "رولینز" یاغی پس از ورود مهاجران به سمت غرب، سعی می کنند شکافی میان رابطه سفید پوستان و سرخ پوستان ایجاد کنند...
سوارکار ارتش "هوندو لین" مادر و پسری را که در میان جنگ خونین آپاچیها زندگی می کنند را پیدا کرده و تبدیل به فرشته نگهبان آنها می شود...
وقتی سرخپوستان یک قلعه نظامی را در سال 1876 محاصره می کنند، ساکنان قلعه تلاش می کنند با گذشته یکدیگر و تفاوتهایشان کنار بیایند و...
شورهند پیر و وبل پیر در تعقیب قاتلی جنایتکار هستند. اما این دو در طول مسیر خود در درگیری میان سرخپوستان کومانچی و ستلرزها نیز دخالت می کنند...