در سال 1899 در پاریس شاعر فقیر و جوان اسکاتلندی به اسم «کریستین» (اوان مک گرگور) زندگی می کند. او پس از مدتی به یک کلوب پنهانی به اسم «مولن روژ» در محله بدنام «مونت مارتی» که فعالیتهای زیر زمینی در زمینه هایی چون مواد مخدر دارند می پیوندد. او ناگهان خودش را گرفتار یک رابطه عاشقانه حزن انگیز و آتشین با گرانترین ستاره گروه (نیکول کیدمن) که مشهورترین فاحشه شهر نیز می باشد می بیند...
دیدی، نانا و جوجو بهترین دوستانی هستند که در شهر هوری زندگی میکنند. آنها امسال از سوی بزرگان شهر، مسئول برگزاری کنسرت سالانه شدهاند. دیدی هیجانزده است و نقش خود را به عنوان رهبر گروه بسیار جدی میگیرد. به نظر میرسد همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه دیدی مرتکب یک اشتباه بزرگ شده و پاک آتان و پاک بروانگ را مجبور میکند برای رفع این مشکل به جزیره افسانهای سفر کنند. اما دیدی به زودی متوجه میشود که آنها گرفتار یک دزد دریایی مرموز شده که به دنبال نقشه جزیره افسانهای است. حال دیدی، نانا و جوجو برای نجات بزرگان دهکده قبل از برگزاری کنسرت، وارد عمل شده و…