«پروفسور هنری هیگینز» (هریسن) با رفیق زبان شناسش، «سرهنگ پیکرینگ» (هاید-وایت) شرط می بندد که می تواند دختر گل فروش و عامی لندنی، «الیزا دولیتل» (هپبرن)، را به خانمی متشخص بدل سازد که فصیح و بلیغ حرف بزند...

یک مرد زخمی توسط یک ماهیگیر از آب گرفته می‌شود. او که حافظه‌اش را از دست داده، از مامورینی که قصد جانش را دارند می‌گریزد و سعی دارد خاطراتش را به یاد آورد.

جوس بامونت مامور مخفی سرویس اطلاعاتی فرانسه به کشوری در آفریقا اعزام می شود تا رئیس جمهور این کشور را ترور کند...

یک لرد اسکاتلندی بی رحم و جاه طلب با کمک همسر فریبکار خود و سه ساحره پادشاه را به قتل رسانده و تاج و تخت او را تصاحب می کند...

سال 1787 کشتی بونتی بندر انگلستان را ترک می کند. هدف از این سفر رسیدن به تاهیتی و بار زدن مواد غذایی است. کاپیتان بلای هر کاری می کند تا هرچه سریع تر به مقصد برسد...

لنا یک ماما و متخصص زنان با استعداد است ، همسرش سرزه بازیگر تئاتر درام استانی است. آنها با یکدیگر نزدیک و ملایم هستند ، اما رابطه جنسی وجود ندارد. لنا مشکوک است که سرزه رابطه ای داشته اما بی سر و صدا. نگران است و حسادت خود را نشان نمی دهد. لنا به جای اینکه رابطه خود و همسرش را مرتب کند ، با آشنایان تصادفی شروع به خیانت می کند. کم کم زندگی موازی لنا از کنترل خارج می شود و زندگی اصلی او را تغییر می دهد.

آدمکشی که تنها با نام «مامور ۴۷» شناخته شده است، توسط سازمانی بی نام و نشان به کار گرفته شده تا یک ترور را در روسیه انجام دهد. اما او خیلی زود پی می برد که گرفتار یک توطئه سیاسی شده، و پلیس بین الملل و همینطور نظامیان روسیه در تعقیب او هستند.