بر اساس داستانی واقعی از سارقان احتمالی بانک بروکلین، جان وویتوویچ و سالواتوره ناتوراله. سانی و سَل به بانکی دستبرد می زنند که اوضاع به سرعت، ناخوشایند شده و به یک وضعیت گروگانگیری و ایستادگی در برابر پلیس تبدیل می شود. همان طور که انگیزه های سانی برای سرقت به آرامی آشکار و همه چیز پیچیده تر می گردد ، سرقت نیز به یک نمایش رسانه ای بدل می شود.

تصادف، از مايه ي «عشق و لذت» که بارها آن را به اشکال گوناگون بر پرده ي سينما ديده ايم، به شکلي عجيب آشنايي زدايي مي کند. شخصيت هاي فيلم با درهم کوبيدن لايه هاي فولادي اتومبيل هاي شان، حجابي را که ميان رابطه ي آنان پديد آمده است از بين مي برند، تا به رابطه اي عاطفي دست يابند. کراننبرگ در نمايش اين ميل هولناک به ويران گري خود و ديگران در جهان معاصر کاملا موفق است. ـ برنده جایزه ویژه هیئات داوران کن 1996 و نامزد نخل طلای کن ـ داستان: آينده اي نزديک در کانادا. «جيمز بالارد» (اسپيدر)، مدير يک سازمان تبليغاتي و همسرش، «کاترين» (اونگر) - که فکر و ذکرش اتومبيل است - رابطه ي پيچيده و غير متعارفي دارند. «بالارد» پس از تصادف مرگباري با «دکتر هلن رمينگتن» (هانتر)، ذهنش مشغول کندوکاو در باب ارتباط ميان خطر، جنسيت و مرگ مي شود.....