شاهزاده «آن»، مشغول سفر به کشورهای مختلف اروپایی است و در آخرین سفرش، به کشور ایتالیا و شهر رُم وارد میشود. او از برنامههای روزانه، کاملا خسته شده و دوست دارد یک زندگی پر از شور و شوق را تجربه کند. همین انگیزه باعث میشود، شبانه، قصر را ترک کرده و بیخبر وارد شهر رُم شود.
شرک غولی است که در یک جنگل سرسبز در آرامش و سکوت زندگی میکند، تا اینکه مأموران پادشاه به منطقهای نزدیک او میآیند و از مردم چیزهای عجیبشان میخواهند، پیرزنی الاغش را میدهد و ادعا میکند ...
به یک پسر نوجوان دبیرستانی فرصتی داده شده تا برای مجله «رولینگ استون» در مورد یک گروه راک، مقالهای بنویسد، آن هم در حالی که قرار است به همراه این گروه راک به یک سفر برای اجرای کنسرت جدیدشان برود.
شرک و فیونا به فارفاراوی میروند تا خبر خوشحال کنندهی ازدواج شان را به پدر و مادر فیونا که شاه و ملکهی آن سرزمین بودند بدهند. اما وقتی همه میفهمند که فیونا با یک دیو ازدواج کرده است بسیار ناراحت میشوند. در این میان پرنس چارمنیگ که قرار بود طلسم فیونا را بشکند بیش از همه ناراحت میشود. درنتیجه گربه چکمه پوش را استخدام میکنند تا شرک را از بین ببرد ولی…
جان و جین اسمیت برای رد گم کردن و برای این که به عنوان مظنون در یک بمب گذاری در بوگوتای کلمبیا دستگیر نشوند به شکل مصلحتی با هم ازدواج میکنند و بعد تصمیم میگیرند با هم زندگی کنند اما رابطه آنها به زودی به سردی میگراید.آنها در جلسات مشاوره خانواده شرکت میکنند اما نمیتوانند دلیل مشکلاتشان را کشف کنند در ادامه ما متوجه میشویم که جان و جین دو …