در پى حمله‏ ى «گاریبالدى» به سیسیل، شاهزاده‏ ى سالینا، «دون فابریتسیو» (لنکستر)، می ‏پذیرد که برادرزاده‏ ى محبوبش «تانکردى» (دلون) به ارتش «گاریبالدى» بپیوندد. در سفر هر ساله‏ ى شاهزاده و خانواده‏اش به ییلاق، «تانکردى» هم به آنان می‏پیوندد و دل به «آنجلیکا» (کاردیناله)، دختر «دون کالوگرو» (استوپا) می‏بندد…

فیلم "چشمان کاملا بسته" آخرین اثر کوبریک پیش از مرگ وی بود. که بسیاری از منتقدین این فیلم را شاهکار کوبریک معرفی می کنند. فیلمنامه این فیلم بر اساس رمان "ترامنول" Traumnovelle ("داستان خیال") اثر "آرتور اِشنیتزِر" نوشته شده است. "نیکول کیدمن" و "تام کروز" بازیگر های اصلی آن هستند و در زمان ساخت فیلم هنوز طلاق نگرفته بودند. کوبریک تنها بعد از اولین روایت ویرایش فیلم مرد و از اونجایی که کوبریک مردیست که از تکرار و کار زیاد کار عالی می سازه ، تمام منتقدین اتفاق نظر دارند که قطعا او پیش ازمرگش تغییرات چشم گیری در فیلم میداد. اما با تمام این نقد ها فیلم بدون هیچ دستخوشی منتشر شد و نظر کمپانی برادارن وارنر این بود که به کار کوبریک نباید دست زد.

یک گروه آمریکایی که به طمع به دست آوردن پول و ثروت به مصر آمده بودند تا به دنبال شهر گمشده هامونوپترا بگردند، ناخواسته یک مومیایی را بیدار میکنند که باعث می شود...

موجودات فضایی به زمین می آیند و تنها هدفشان نابودی و غارت است...

تصادف، از مايه ي «عشق و لذت» که بارها آن را به اشکال گوناگون بر پرده ي سينما ديده ايم، به شکلي عجيب آشنايي زدايي مي کند. شخصيت هاي فيلم با درهم کوبيدن لايه هاي فولادي اتومبيل هاي شان، حجابي را که ميان رابطه ي آنان پديد آمده است از بين مي برند، تا به رابطه اي عاطفي دست يابند. کراننبرگ در نمايش اين ميل هولناک به ويران گري خود و ديگران در جهان معاصر کاملا موفق است. ـ برنده جایزه ویژه هیئات داوران کن 1996 و نامزد نخل طلای کن ـ داستان: آينده اي نزديک در کانادا. «جيمز بالارد» (اسپيدر)، مدير يک سازمان تبليغاتي و همسرش، «کاترين» (اونگر) - که فکر و ذکرش اتومبيل است - رابطه ي پيچيده و غير متعارفي دارند. «بالارد» پس از تصادف مرگباري با «دکتر هلن رمينگتن» (هانتر)، ذهنش مشغول کندوکاو در باب ارتباط ميان خطر، جنسيت و مرگ مي شود.....

سم فردی باهوش است اما بی هدف است، او زنی مرموز را می‌یابد که شبی در استخر آپارتمانش شنا می‌کند. صبح روز بعد، آن زن ناپدید می‌شود. سم کل لس آنجلس را برای پیدا کردن او طی می‌کند.

آدمکشی که تنها با نام «مامور ۴۷» شناخته شده است، توسط سازمانی بی نام و نشان به کار گرفته شده تا یک ترور را در روسیه انجام دهد. اما او خیلی زود پی می برد که گرفتار یک توطئه سیاسی شده، و پلیس بین الملل و همینطور نظامیان روسیه در تعقیب او هستند.