دختری با موهای بلند جادویی بنام راپونزل، تمام زندگیاش را در یک برج گذرانده است. اما یک دزد فراری تصادفا به او بر می خورد، و حالا راپونزل تصمیم میگیرد به همراه او برای اولین بار قدم به دنیای بیرون بگذارد و بفهمد که واقعا چه کسی است.
متیو پسر ۱۸ ساله ایست که در سال آخر دبیرستان درس می خواند. او دانش آموزی مودب و درس خوان است که تنها هدفش قبولی در یک کالج سطح بالاست و بنابراین توجهی به دختران ندارد. در همین احوال دختر جذاب و زیبایی به اسم دانیله همسایه متیو می شود و زیبایی او توجه متیو را جلب می کند. بزودی رابطه ای عاطفی بین آن دو شکل می گیرد، اما...
اوایل دهه 1880 , اهالی شهر "وارلاک" بعد از فرار آخرین کلانتر خود برای مقابله با قانون شکنان تصمیم به استخدام مارشالی میگیرند. به همین خاطر آنان از "کلای بلیزیل" (هنری فاندا) که به داشتن تپانچه های با دسته طلائی مشهور است دعوت میکنند تا مارشال شهر شود.