یک کابوی به نام «ویلیام» نزدیک به ده سال است که از آدمکشی دست برداشته و در کلبه‌ای کوچک به همراه بچه‌های خود زندگی می‌کند. او که به شدت پیر و ضعیف شده و در تامین مخارج خانواده‌اش نیز به مشکل برخورده، مطلع می‌شود که برای کشتن دو کابوی، جایزه‌ی 1000 دلاری تعیین شده است.

اندی به اردوی تابستانی می‌رود، ال – شخصی که مسئول یک انبار اسباب بازی است – وودی را می‌رباید و ماجراهای تازه‌ای شروع می‌شوند. باز لایت یر اسباب بازی فضایی و دوست قدیمی وودی و دیگر اسباب بازی‌های اتاق اندی شامل یک سیب زمینی، سگ، دایناسور و خوک برای نجات وودی به دنبال او می‌روند. اسباب بازی‌ها در این مسیر با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. آن‌ها باید قبل از رسیدن اندی، وودی را به خانه بازگردانند. اما مشکل بزرگی وجود دارد و آن اینست که ال قصد دارد به زودی وودی را به موزه‌ای در ژاپن بفروشد…

«ادوارد لوییس» ، سرمایه دار نیویورکی، به خیابان گردی به نام «ویوین وارد» پیشنهاد می کند که در ازای دریافت پول به عنوان راهنما و هم راه، چند وقتی را در اختیار او باشد.

شرک و فیونا به فارفاراوی می‌روند تا خبر خوشحال کننده‌ی ازدواج شان را به پدر و مادر فیونا که شاه و ملکه‌ی آن سرزمین بودند بدهند. اما وقتی همه می‌فهمند که فیونا با یک دیو ازدواج کرده است بسیار ناراحت می‌شوند. در این میان پرنس چارمنیگ که قرار بود طلسم فیونا را بشکند بیش از همه ناراحت می‌شود. درنتیجه گربه چکمه پوش را استخدام می‌کنند تا شرک را از بین ببرد ولی…

شش سال از اتفاقات قسمت اول گذشته است. اکنون «رالف» و «وانلوپ» با یکدیگر دوست هستند. آن‌ها یک روتر وای-فای پیدا می‌کنند و از طریق آن وارد یک ماجراجویی جدیدی می‌شوند ...