راجر تورنهیل (گرانت) مدیر تبلیغاتی موفق اما خودخواه، روزی با مأموری مخفی بهنام «جرج کاپلان» اشتباه گرفته میشود. اشتباهی که منجر به کشانده شدنش به دنیائی از مخاطرات و دسیسه ها شده و او را وا میدارد برای حفظ جان خود ـ در حالی که به پلیس هم نمیتواند متوسل شود ـ تمام کشور را زیر پا بگذارد. در طول این مسیر رهآورد او عشقی تازه به زنی به نام «ایوکندال» (سینت) است.
ندیمه ى جوانى ( فونتین ) در تعطیلات با «ماکسیم د وینتر» ( اولیویر ) صاحب قصر باشکوه ماندرلى آشنا میشود که همسر اولش، « ربکا »، را از دست داده است و با قبول پیشنهاد ازدواج او، بانوى تازه ى ماندرلى میشود؛ اما یاد و خاطره ى « ربکا » روى زندگیشان سایه انداخته است...
بر مبنای رمانی استثنایی از «ریموند چندلر» استاد داستان های پر پیچ و خم. ـ داستان: فیلیپ مارلو کاراگاه خصوص، مامور می شود تا درباره حق السکوت بگیری که عکس های نامناسبی از دختر یک ژنرال بازنشسته و ثروتمند در اختیار دارد، تحقیق کند....
پانزده سال پس از قتل خواهرش در شب هالووین ۱۹۶۳، مایکل مایرز از یک بیمارستان روانی فرار میکند و برای کشتن مجدد به شهر کوچک هادونفیلد، ایلینوی باز میگردد.
تریلری پیچیده که بیش از آن که اثر کارگردانش باشد، متعلق به فیلمنامه نویس آن، جو استرهاز است. کلیدی ترین فیلم دهه 1990 سینمای امریکا از نظر پرداختن به جنسیت که موفق می شود با ارائه تصویری غیرمتعارف از زن(قاتلی روشنفکر!) به کلی تصورات تماشاگر را از روابط میان زن ومرد ازهر حیث دگرگون کند. استون مناسب ترین انتخاب برای ایفای نقش این «ومپ» عجیب وغریب، و داگلاس در نقش قربانی او فوق العاده است. ـ داستان: سن فرانسیسکو. «کارآگاه نیک کوران» (داگلاس) دلباخته ی «کاترین ترامل» (استون)، مظنون اصلی پرونده ی قتل ستاره ی بازنشسته ی راک «جانی» می شود. «کاترین» زنی میلیونر است و رمانی نوشته که درآن جنایتی مشابه قتل «جانی» به دقت توصیف شده است...
« دكتر بن مكنا » ( استوارت ) و همسرش ، « جو » ( دى ) كه همراه پسر كوچكشان براى گذراندن تعطیلات به مراكش رفتهاند ، شاهد قتل یك مأمور مخفى فرانسوى مىشوند كه پیش از مرگش به « بن » مىگوید جاسوسان مىخواهند یك سیاستمدار خارجى را در آلبرت هال بكشند . جاسوسان براى ساكت نگه داشتن آنان پسرشان را مىربایند و زن و شوهر در تعقیبشان به لندن مىروند .
در زندانی مجهز که در یک آزمایشگاه پژوهشی ساخته شده، ۲۰ مرد را در برابر دستمزدی ۴۰۰۰ مارکی گرد هم می آورند تا ۱۲ تن از آنها نقش زندانی و ۸ نفر دیگر نقش زندان بان را ایفا کنند. زندانی ها به سلول هایشان هدایت می شوند و باید به مقررات زندان گردن نهند و نگهبانان نیز به وظایف خود (بدون اعمال خشونت) عمل کنند.
وقایع در طول یک شب آسیبزا در پاریس به ترتیب زمانی معکوس رخ می دهد ، زیرا الکس زیبا به طرز وحشیانهای مورد تجاوز و ضرب و شتم غریبهای در زیرگذر قرار میگیرد. دوست پسر و عاشق سابق او با استخدام دو مجرم ، امور را به دست خودشان میگیرند تا به آنها در یافتن تجاوزگر کمک کنند تا بتوانند انتقام دقیق خود را بگیرند. یک بررسی همزمان زیبا و وحشتناک از ماهیت مخرب علت و معلول و اینکه چگونه زمان همه چیز را از بین میبرد.
بولیت از منادیان واقع گرایی خیابانی فیلم های پلیسی آخر دهه ی 1960 و دهه ی 1970 در سینمای آمریکا است، به اضافه ی یک صحنه ی تاریخ ساز و مشهور تعقیب و گریز هیجان انگیز با اتومبیل به طول یازده دقیقه و بازی مکویین در نقشی جذاب و انگ زمانه. ـ داستان: «ستوان بولیت» (مکویین)، کارآگاه پلیس سن فرانسیسکو، مأمور محافظت از «جانی راس» (رنلا) عضو سندیکای تبهکاران می شود که قرار است علیه هم دستانش شهادت بدهد. «والتر چالمرز» (وون)، معاون دادستان، «بولیت» را تهدید می کند که اگر «راس» بمیرد، او نیز کارش را از دست خواهد داد و خیلی زود «راس» کشته می شود...
هنگامی که یک قربانی قتل جدید با تمام نشانههای طرز کار جیگساو کشف میشود، کارآگاه اریک متیوس تحقیقات کاملی را آغاز میکند و جیگساو را با کمی تلاش دستگیر میکند. اما برای جیگساو، گرفتار شدن تنها بخشی دیگر از نقشه اوست. هشت نفر دیگر از قربانیان او در حال حاضر برای زندگی خود میجنگند و اکنون زمان آن رسیده است که متیوس به بازی بپیوندد.
جیگساو ناپدید شده است. همراه با شاگرد جدیدش آماندا، عروسکگردان بازیهای بیرحمانه و پیچیدهای که جامعه را به وحشت انداخته و پلیس را گیج کرده است، بار دیگر از دستگیری قسر در رفته و از نظرها دور شده است. در حالی که کارآگاه شهری در تلاش است تا او را بیابد، دکتر لین دنلون و جف رینهارت نمیدانند که در شرف تبدیل شدن به آخرین مهرههای صفحه شطرنج شریرانه او هستند.
یک مامور به سیدنی فرستاده می شود تا ژن ویرایش شده یک بیماری بنام «چیمرا» را بیابد و نابود کند.