دو برادر به نام های «هنک» (پاکستن) و «جیکوب میچل» (تورنتن) به هم راه یکی از دوستان شان به نام «لو» (بریسکو)، یک هواپیمای تک موتوره ی سقوط کرده را در میان درختان جنگلی پوشیده از برف پیدا می کنند. در این هواپیما جسد فاسد شده ی خلبان و یک چمدان پر از پول به میزان چهار میلیون دلار وجود دارد. آنان تصمیم می گیرند تا فصل بهار و آب شدن برف ها و پیدا شده هواپیما، پول ها را پنهان کنند...

"جیم برانیگان" به لندن فرستاده می شود تا یک تبهکار آمریکایی را به کشور بازگرداند. اما به محض رسیدن به کشور، شخص مورد نظرش ربوده می شود. او به روش آمریکایی ایرلندی خود تلاش می کند تا تبهکار فراری را دستگیر کند...