ژاپن، قرن یازدهم. یک هیزمشکن (شیمورا)، یک راهب و یک مرد عامی، از باران به خرابههای دروازهی راشومون پناه میبرند و راهب داستان محاکمهای را که شاهد بوده با سه روایت تعریف میکند...
ذهن آزرده سیلوستره استالونه که تازه از جنگ ویتنام برگشته در دهکده رفیق صمیمی اش که جلوی چشمانش در جنگ جان باخت مورد آزار یک پلیس از دهکده میشود که بعد از آن ماجرا...
در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت میکند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت میکند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانوادهاست گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد. نیکلای مرموزی که حتی خود کریل هم او را درست نمیشناسد، به سادگی دشمنان خانواده جدیدش را از بین میبرد و پلههای ترقی را طی می کند، هرچند که هیچ کس هویت واقعی او را نمیداند.
وقایع در طول یک شب آسیبزا در پاریس به ترتیب زمانی معکوس رخ می دهد ، زیرا الکس زیبا به طرز وحشیانهای مورد تجاوز و ضرب و شتم غریبهای در زیرگذر قرار میگیرد. دوست پسر و عاشق سابق او با استخدام دو مجرم ، امور را به دست خودشان میگیرند تا به آنها در یافتن تجاوزگر کمک کنند تا بتوانند انتقام دقیق خود را بگیرند. یک بررسی همزمان زیبا و وحشتناک از ماهیت مخرب علت و معلول و اینکه چگونه زمان همه چیز را از بین میبرد.
"بکت" و "میلر" دو تکتیرانداز حرفه ای به ماموریتی مبنی بر محافظت از یک خط لوله گاز فرستاده می شوند. اما انگار یک تیرانداز شبح مانند میداند که آنها تمام وقت کجا مستقر هستند و...