«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.
"توماس کراون" به عنوان یک کارآگاه جنایی در مورد مرگ دختر خود تحقیق می کند.او نه تنها زندگی مخفیانه او، بلکه یک توطئه دولتی را آشکار کرده و با ماموری که قصد دارد مدارک را نابود سازد روبرو می شود...