جیم نقشهای پیدا میکند که مسیر رسیدن به سیارهی گنج را نشان میدهد و برای رسیدن به جزیره به خدمهی کشتی فضایی و کاپیتان آملیا که درصدد دست یافتن به سیارهی گنج هستند، میپیوندد. جیم پس از چندی با جان سیلور دوست میشود که در آشپزخانهی کشتی مشغول به کار میشود اما جان یک روبات دزد دریایی است که در کشتی شورشی بزرگی به راه میاندازد.…
یک بشقاب پرنده در حیاط پشتی یک حومهنشین مسن با مشکلات حافظه فرود میآید که با موجود بیگانه وحشتزده درون بشقاب پرنده ارتباط برقرار میکند.