پوپلکا، یک دختر جوان کاردان و مستقل، در خانه نامادری خود خدمتکار است و با نزدیکترین دوست خود جغد درد و دل میکند. وقتی او با سه بلوط جادویی روبرو میشود، به ازای هر یک از آنها یک آرزو برآورده میشود.
«جس» خودش را براي مسابقه ي دو مدرسه آماده مي کند. اما تنها کسي که مي تواند از او جلو بزند دختري تازه واردي به نام «لزلي» است. آن دو پس از مدتي با هم دوست مي شوند و مکاني اسرار آميز را در جنگل به نام «ترابيتيا» در نظر مي گيرند و خود را شاه و ملکه ي آن جا مي نامند...
جومانجی : بازی مرموز و باستانی است که از آن روح غیرقابل پیش بینی جنگل بیرون می آید تا بر جهان حکومت کند. هر کسی که تا به حال این بازی را بازی کرده است، به خوبی از خطرات آن آگاه است. این در مورد آلن پریش نیز صدق می کند، که به عنوان یک پسر کوچک به دنیای خطرناک جومانجی ربوده شد. اکنون، 26 سال بعد، سارا، جودی و پیتر تاس می اندازند - و می توانند آلن را آزاد کنند. اما این فقط شروع کار است! جومانجی خواه ناخواه ادامه می دهد: این چهار نفر باید در برابر انبوهی از شیرها، میمون ها، فیل ها، کرگدن ها، خزنده های گوشتخوار، عنکبوت های غول پیکر، باران های موسمی و زلزله از خود دفاع کنند. این تنها راهی است که آنها می توانند نیروهای جومانجی را شکست دهند. تا بازی بعدی../. مترجم : shabnam_05
دی جی، چاودر و جنی سه بچه هستند که خانه هایشان در یک خیابان در نزدیکی هم قرار دارد. پدر و مادر دی جی ۱۲ ساله قصد دارند تا تعطیلات آخر هفته را با هم بگذرانند، بنابراین از زی- پرستار بچه- می خواهند تا نزد وی بماند. آنها در بازیهای روزانه خود متوجه می شوند که خانه عجیب و غریبی که انتهای خیابانشان قرار دارد مثل یک موجود زنده است. به اعتقاد دی جی، این خانه هر چیزی را که به او نزدیک میشود می بلعد. بچه ها در آغاز حرف دی جی را باور نمی کنند؛ اما …
«لری دیلی» (استیلر) کاری را به عنوان نگهبان شب موزهی تاریخ طبیعی قبول میکند اما در نخستین شب نگهبانیاش در مییابد که چه کار مشکلی دارد: شب که فرا میرسد یک طلسم مصری، اشیا و فیگورهای مومی را زنده میکند!....
دو پسر نوجوان از شیطنتهای خود استفاده میکنند تا بتوانند مدیر مدرسهشان را هیپنوتیزم نمایند و با تغییر اخلاقیاتش او را تبدیل به فردی بسیار مهربان کنند تا...