«مایکل»، «استیون» و «نیک»، سه کارگر جوان در یک کارخانه هستند که داوطلب می شوند که به ارتش پیوسته و به جنگ در ویتنام بروند. قبل از رفتن، استیون با «آنجلا» ازدواج می کند و این مراسم عروسی، به مراسم خداحافظی آن ها نیز به حساب می آید. بعد از تجربه سختی های بسیار در جنگ، آن ها به اسارت گرفته می شوند و ...
مونرو، سربازی که تبدیل به واعظ غیرروحانی شده است، به نیوزیلند میآید تا به اولین مهاجران بریتانیایی خدمت کند، اما توسط رئیس قدرتمند مایانویی متقاعد میشود تا به هدف دیگری خدمت کند.