جولیو (تونازی) 50 ساله و ایزدبانوی 17 ساله اش ، وینچنزینا (موتی) دیوانه وار عاشق یکدیگر می شوند و به زودی ازدواج می کنند. متأسفانه برای جولیو ، وی هنگام بازگشت از سفر با دوست و وینچنزینا همراه می شود. حسادت و عصبانیت او بهترین نتیجه را از او می گیرد و همسرش را از خانه بیرون می کند. سالها می گذرد و جولیو تصمیم می گیرد رابطه عاشقانه را با وینچنزینا از سر بگیرد
در زمان حمله به نرماندی، سربازی آمریکایی مجبور میشود ژنرالی بریتانیایی را برای گول زدن نازیها زندانی کند.
این فیلم مجموعه ای از نامه ها ، عکس ها و نوارهای ویدیویی است که زنان اغلب آنها را به روزنامه های خاصی ارسال می کنند. این فیلم با تجسم قصه گویی آنها (نام روانشناسان به تخیلات آنها) اعترافات ، دلتنگی های پنهان ، ماجراها ، خاطرات ، رویاها ، آرزوها و خیالات این زنان را به تصویر می کشد. این یک راز آشکار است که اکثر زنان رویای کارهای حرام ، عاشقان راز و برخوردهای عجولانه را در سر می پرورانند اما وقتی مسئله به آنها می رسد ، جسارت لازم برای دنبال کردن رویاهای خود را ندارند.