هری پاتر در سال ششم هاگوارتز تحصیل میکند. او کتاب معجون سازی دست دومی را پیدا میکند که صاحب قبلی آن شخصی به نام «شاهزادهٔ دورگه» است. هری برای اولین بار کلاسهای خصوصی با دامبلدور دارد که در آنها به مرور و بازبینی خاطرات لرد ولدمورت میپردازند.
کو و خواهر کوچکش یائه با استفاده از تعطیلات تابستانی خود، به دیدار پسر عموی خود در نوزاکی واقع در کنار دریا میروند. با این حال، روزی که آنها میرسند، طوفان برای اولین بار پس از چندین سال به شهر میرسد. در این هنگام پسر عمویشان به آنها میگوید: وقتی طوفان میآید، ارواح کسانی که در دریا جان باخته اند... باز میگردند.