لنا یک ماما و متخصص زنان با استعداد است ، همسرش سرزه بازیگر تئاتر درام استانی است. آنها با یکدیگر نزدیک و ملایم هستند ، اما رابطه جنسی وجود ندارد. لنا مشکوک است که سرزه رابطه ای داشته اما بی سر و صدا. نگران است و حسادت خود را نشان نمی دهد. لنا به جای اینکه رابطه خود و همسرش را مرتب کند ، با آشنایان تصادفی شروع به خیانت می کند. کم کم زندگی موازی لنا از کنترل خارج می شود و زندگی اصلی او را تغییر می دهد.

مایکل پاپاس و دوست دخترش کتی از سواحل ماسه ای سفید یک جزیره یونان و همچنین طبیعت آزاد مردم محلی لذت می برند. هنگامی که مایکل با لینا ملاقات می کند ، که از یونان از پاریس در حال انجام کارهای باستان شناسی است ، با این قریبه زیبا دوست می شود. کتی ، از نزدیک شدن لینا به مایکل ناراضی است ، با این زن مقابله می کند - فقط با این کار باید به طرز غیرمنتظره ای از دلهره هایش رنجیده شود.