در مرغداری خانم توییدی، اوضاع به هم ریخته است و مرغها به شدت عصبانی شدهاند. چون خانم توییدی از سود تخم مرغ فروشی راضی نیست و به فکر گسترش کار خود است. او فری خریده و میخواهد با آن پیراشکی مرغ درست کند. به همین خاطر جینجر، سردسته مرغها تصمیم به فرار میگیرد و مرغهای دیگر را تشویق میکند تا در این کار او را همراهی کنند. ورود راکی، یک خروس قلدر آمریکایی به مزرعه، به جینجر اجازه میدهد که به کمک همبندیهای خود نقشه یک فرار خطرناک را بریزد و…
بوگ با یک گوزن به نام الیوت آشنا میشود و همین گوزن زندگی متمدن او را به هم میریزد. طوری که محیطبان مجبور میشود هر دوی آنها را به جنگل بازگرداند و آنها در تلاشی کورکورانه هستند تا از این جنگل فرار کرده و به شهر بازگردند. در این میان یک شکارچی به دنبال آنهاست که با نقشه هوشمندانه و کمک تمامی حیوانات جنگل پا به فرار میگذارد. حالا دیگر روزهای سخت سپری شده است و آنها به جنگل عادت کردهاند و تصمیم میگیرند در جنگل بمانند.