اسکار که در صدد پادشاهی جنگل است موفاسا را میکشد و برادرزادهاش سیمبا را فراری میدهد. سیمبا بزرگ میشود و میآید تا انتقام پدرش و تاج و تختش را از اسکار بگیرد.
داستان آگوجیه، یگان تماما زن از جنگجویان که از پادشاهی آفریقایی داهومی در دهه 1800 با مهارتها و خشونتی متفاوت از هر چیزی که جهان تا به حال دیده محافظت میکرد و فرمانده نانیسکا در حالی که نسل بعدی سربازان را آموزش میدهد و آنها را آماده میکند برای نبرد با دشمنی که مصمم به نابودی شیوه زندگی آنهاست.
افریقای جنوبی. پس از سقوط یک هلی کوپتر حامل گروهی از مأموران سیا، «جکی» (چان) زنده میماند. اما کمی بعد میفهمد که دچار فراموشی شده و باید به گذشتهی خود پی ببرد. در بازگشت به ژوهانسبورگ، خبرنگاری به نام «کریستین» مقالهای دربارهی «جکی» به چاپ میرساند و به این ترتیب مأموران فاسد سیا به تکاپو می افتند تا «جکی» را از بین ببرند...