بیوه‌ای دیوانه بچه‌هایی را مانند داستان هانسل و گرتل به عمارت خود راه می‌دهد.

شيطان مي خواهد با آبستن کردن دختری به نام «کريستين» (تاني) به هنگام شروع هزاره ي سوم، «پايان روزها» را که در مکاشفات يوحنا پيش بيني شده، تحقق بخشد. اما «جريکو کين» (شوارتسنگر)، محافظ يک بانکدار وال استريت (برن)، به مقابله بر مي خيزد...

در آینده‌ای نزدیک، کلیسای کاتولیک یاد می‌گیرد که چگونه مردم را زنده کند. کل این روند مخفی نگه داشته می‌شود و از قوانین سختگیرانه پیروی می‌کند: فقط ایمانداران بی‌گناه زیر ۶۵ سال می‌توانند زنده شوند. این فیلم روی رایانه استنلی، کشیش کلیسایی برخط است که به کسانی که به زندگی بازگردانده شده‌اند کمک می‌کند. او طلاق گرفته است و پسرش با همسر سابقش زندگی می‌کند، بنابراین فقط می‌تواند با او به صورت برخط پیام بدهد. پسر استنلی اولین کسی بود که پس از مرگش در یک تصادف رانندگی که استنلی باعثش بود دوباره زنده شد. دیری نمی‌پاید که استنلی متوجه می‌شود که یک توطئه بزرگ در پس روند عمر دوباره وجود دارد.

یک قاتل حرفه ای به نام “مامور ۴۷″ موظف به مراقبت از یک مستخدم زن می‌شود که مورد هدف گروهی ناشناس با نام مستعار “سیندیکیت” قرار گرفته است. اما در طول ماموریت، این مامور ویژه متوجه می‌ شود که این مستخدم خیلی فراتر از آن چیزی است که به نظر می‌ رسد و بحث محافظت از او، وارد مرحله تازه‌ ای می‌شود که مهمترین بخش آن پیدا کردن پدر و کشف راز اصل و نصب این زن است.