شیکاگو. «ریچارد کیمبل» (فورد)، جراح مورد احترام و مشهور، به غلط مسئول قتل همسرش «هلن» (وارد) شناخته و به مرگ محکوم می شود. در راه زندان، بروز حوادثی منجر می شود او بتواند بگریزد و پنهان شود، در حالی که معاون مارشال ایالتی، «ساموئل جرارد» (جونز) سرسختانه در پی او است...

فيلم، كه از يك نمايش برادوى (نوشته ‏ى جوزف هيز) اقتباس شده، تزلزل و شكنندگى حريم امن خانواده‏اى نمونه ‏اى را در جامعه ‏اى به ظاهر آرام و خوشبخت - و در باطن، پر از كينه و عقده ‏هاى فروخورده - به تصوير میكشد. در سال 1990 ( مايكل چيمينو ) بازسازى شد. ـ داستان : يك زندانى به نام «گلن» (بوگارت)، به هم‏راه برادرش، «هال» (مارتين) و يك زندانى ديگر، به نام «كابيش» (ميدلتن) میگريزد. هدف او انتقام گرفتن از پليسى (كندى) است كه او را به زندان انداخته است. آن سه نفر در راه و تا رسيدن پول، به خانه ‏اى آرام وبی ‏سر و صدا میروند و افراد خانواده را به گروگان میگيرند....