«مارتی مک‌فلای» 17 ساله است و با دانشمندی به نام «اِمت براون» آشنا می‌شود. این دانشمند در حال ساخت ماشین زمان است و قصد دارد آن را مورد آزمایش قرار دهد. این دو در لحظه‌ی امتحان ماشین زمان، مورد حمله‌ی یک گروه تروریستی قرار می‌گیرند و «مارتی» که سعی می‌کند از دست آنها فرار کند، به 30 سال قبل برمی‌گردد.

سی سال پس از جنگ جهانی سوم حالا دیگر توکیو به یک شهر بسیار بزرگ و صنعتی تبدیل شده که هیچ آرامشی در آن وجود ندارد، همچنین گروه‌های خلافکاری که شب و روز در حال جنگ با یکدیگرند و اعتراضات شدید مردم نا امنی در این شهر را چندین برابر کرده‌است.یکی از گروه‌های موتورسوار و خلافکار این شهر دسته ای از دانش آموزان هنرستانی، به ریاست کانداست. یکی از دوستان صمیمی کاندا تتسوهو نام دارد که ضعیف‌ترین عضو گروه است و این کانداست که همیشه هوای او را دارد ولی تتسوهو همیشه نسبت به موتور و توانایی‌های کاندا در مبارزه حسادت می‌کند.علت وقوع جنگ جهانی سوم به کودکی به نام آکیرا بازمی‌گردد، آکیرا و سه کودک دیگر وجود داشتند که در گذشته به خاطر توانایی‌های خاصی که داشتند دولت آن‌ها را جمع‌آوری کرده بود ولی آکیرا قدرتی بسیار فراتر از همه آن‌ها داشت و وقتی از کنترل خارج شد جنگ جهانی سوم آغاز شد. پس از جنگ آکیرا را در محفظه دور از دسترس همگان قرار دادند و از آن سه کودک دیگر تحد تدابیر امنیتی شدید نگهداری کردند تا وقتی که سی سال بعد یکی از آن هلا اقدام به فرار کرد

رکیش (جیسون استتهام) و تامی (گراهام) از بوکسوری ایرلندی به نام میکی (برد پیت) می خواهند تا در یک مسابقه ی مشت زنی شکست بخورد. از طرف دیکر یک گنگستر روسی، باریس (سره بدزیا) که از گنگستری یهودی «فرانکی» (دل تورو) می خواهد که از طرف او روی مسابقه شرط بندی کند و در عین حال از صاحب یک مغازه ی گرویی نیز می خواهد تا با هم دستان کودنش پولهای شرط بندی را بدزدند…

جیمز کول (ویلیس)، یک زندانی حکومتی است که در سال ۲۰۳۵ به شرطی با آزادی اش موافقت می شود که به زمان گذشته برگردد و مانع گسترش یک بیماری ویروسی شود. این بیماری باعث نابودی بیش تر مردم کره ی زمین شده و به خاطر آلودگی هوا، بازماندگان در زیرزمین زندگی می کنند.

چارلز دوشمن ، یک آشپز معروف و ناشر یک راهنمای رستوران معروف ، برای نجات هنر آشپزی فرانسوی ، در حال جنگ با کارآفرین فست فود تری کاتل است. وی پس از توافق حضور در یک نمایش گفتگوی برای نشان دادن مهارت های خود در نامگذاری غذا و شراب با حس چشایی ، با دو فاجعه روبرو می شود: پسرش می خواهد به جای تستر رستوران یک دلقک شود و او ، چارلز دوشمن معروف ، حس چشایی خود را از دست داده است.!

یک تکنیک نو ظهور در علم پزشکی، به یک مامور مخفی اجازه می دهد تا ظاهر خود را بطور کامل شبیه یک تبهکار مشهور کرده و از این راه در گروه او نفوذ کند...