هیولاها تصمیم میگیرند برای تامین برق موردنیاز شهر، کودکان را بترسانند و از صدای جیغ آنها برق تولید کنند. هیولاها از برخورد با کودکان وحشت دارند، اما یک روز به طور اتفاقی یکی از کودکان وارد دنیای هیولاها میشود و...
در شهر هالوین که کار تک تک شهروندان آنها ساختن شوخیهای ترسناک مخصوص شب هالوین است، جک که پادشاه کدوتنبلهای ترسناک و شوخیساز محبوب شهر است از یکنواختی هالوین احساس خستگی میکند و هنگامی که تصادفا وارد شهر مخصوص عید خوش کریسمس می شود، با استفاده از ایدههای عجیب، تصمیم میگیرد که کریسمس و هالوین را با هم پیوند بزند. او بابانوئل را میرباید و خودش را به جای او میگذارد…
پس از نفرین خانوادهی رومانوف توسط راسپوتین (به انگلیسی: Rasputin)، آناستازیای کوچک را از مادربزرگش ملکه ماریا جدا میکند...
«دوروتی» (گارلند) که در مزرعهای در کانزاس نزد خویشاوندانش زندگی میکند، در اثر گردبادی به سرزمینهایی بر فراز ابرها و آن سوی رنگین کمان میرود…
ویل ترنر و الیزابت سوان که قصد دارند بزودی با هم ازدواج کنند بجرم کمک به کاپیتان جک اسپارو برای فرار از دست قانون بازداشت می شوند. لرد کاتر که دستور این بازداشت را داده به ویل و الیزابت می گوید اگر آنها به او کمک کنند تا جک را پیدا کرده و قطب نمای جادویی اش را از او بگیرد، آنها را مجازات نخواهد کرد...
پاریس. «کازیمودو»، ناقوس زن بدشکل و بی قوارهی کلیسا نتردام، دل باختهی دختری کولی به نام «اسمرالدا» میشود و جان او را نجات میدهد...
اسبی کوچولو به نام تلما رؤیای تبدیلشدن به یک ستاره موسیقی معروف را دارد. در این میان سرنوشت، تلما را به شکلی غافلگیرکننده به یک اسب تکشاخ تبدیل کرده و او بلافاصله بهعنوان یک ستاره جهانی به شهرت میرسد. بااینحال، این زندگی جدید و باشکوه بهایی غیرمنتظره دارد که…
یک سرباز انگلیسی به نام جان اسمیت، در سفرش برای تصرف مناطق بکر آمریکای جنوبی، با دختری از یک قبیله بومی سرخپوستی آشنا میشود. آن دو برخلاف تفاوتهای فرهنگ و رسوم قبیلهای به یکدیگر دل میبندند و…
وقتی گروهی سارق بی رحم به مجللترین کشتی دنیا حمله می کنند،متوجه می شوند مسافران به شکل اسرارآمیزی ناپدید شده اند.اما آنها تنها نبوده و چیزی وحشتناک،نیرویی مرگبار از اعماق تاریک اقیانوس در کنار آنهاست...
یک ماهی به نام اسکار دوست دارد که در رفاه زندگی کند، ناگهان روزی کوسهای اتفاقی در نزدیکی محل زندگی او میمیرد و همه ماهیها فکر میکنند که آن کوسه به دست اسکار کشته شده است و اسکار معروف میشود…