کریسمس سال 1183. »هنری دوم« (اوتول)، پادشاه انگلستان و نیمی از فرانسه، ده سالی است که همسرش، »الینور« (هپبرن) را به جرم دخالت در امور مملکتی به برج سالزبری تبعید کرده است. »هنری« می خواهد جانشین خود را تعیین کند؛پس »الینور« و سه پسرش، »جفری« (کاسل)، »ریچارد« (هاپکینز) و »جان« (تری) را فرا می خواند...

لنا یک ماما و متخصص زنان با استعداد است ، همسرش سرزه بازیگر تئاتر درام استانی است. آنها با یکدیگر نزدیک و ملایم هستند ، اما رابطه جنسی وجود ندارد. لنا مشکوک است که سرزه رابطه ای داشته اما بی سر و صدا. نگران است و حسادت خود را نشان نمی دهد. لنا به جای اینکه رابطه خود و همسرش را مرتب کند ، با آشنایان تصادفی شروع به خیانت می کند. کم کم زندگی موازی لنا از کنترل خارج می شود و زندگی اصلی او را تغییر می دهد.