راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند...
دهکده ی اوکراینی آناتوکا، پیش از انقلاب اکتبر. «تویه» (توپول)، شیر فروش دهکده مصمم است برای پنج دخترش شوهران خوبی پیدا کند...
داستان فردی به نام تسا که درست زمانیکه بزرگترین تصمیم زندگی خود را می گیرد، همه چیز تغییر می کند. افشاگری در مورد خانواده او، و سپس خانواده هاردین، همه آنچه را که قبلاً می دانستند در شک و تردید قرار می دهد و ادعای آینده ی آنها را مبهم تر می کند.