هنگ کنگ، سال ۱۹۶۲٫ «لی ژن» (چئونگ) منشی یک شرکت صادراتی است و شوهرش که در یک شرکت ژاپنی کار میکند، دائم در سفر است. خیلی زود میان «لی – ژن» که در یک واحد آپارتمانی شلوغ زندگی میکند و همسایهاش، روزنامه نگاری به نام «چو» (لئونگ چیو وای)، صمیمیتی به وجود میآید.
شاهزاده «آن»، مشغول سفر به کشورهای مختلف اروپایی است و در آخرین سفرش، به کشور ایتالیا و شهر رُم وارد میشود. او از برنامههای روزانه، کاملا خسته شده و دوست دارد یک زندگی پر از شور و شوق را تجربه کند. همین انگیزه باعث میشود، شبانه، قصر را ترک کرده و بیخبر وارد شهر رُم شود.
در سال 1899 در پاریس شاعر فقیر و جوان اسکاتلندی به اسم «کریستین» (اوان مک گرگور) زندگی می کند. او پس از مدتی به یک کلوب پنهانی به اسم «مولن روژ» در محله بدنام «مونت مارتی» که فعالیتهای زیر زمینی در زمینه هایی چون مواد مخدر دارند می پیوندد. او ناگهان خودش را گرفتار یک رابطه عاشقانه حزن انگیز و آتشین با گرانترین ستاره گروه (نیکول کیدمن) که مشهورترین فاحشه شهر نیز می باشد می بیند...
پس از بیست سال ازدواج ، استاد هنر نینو رولف تلاش می کند تا فروتنی متعارف همسرش ترزا را تجزیه کند. نینو با توجه به محبت خود به نامزد دخترشان ، علاقه جنسی خود را به او تحریک می کند. این امر زنجیره ای از وقایع غیر منتظره و عوارض عاطفی را به وجود می آورد ، زیرا نینو و دختر فاشیست غیرقابل پیش بینی او می دانند که هر دو از حسادت برخوردار هستند.