یک زن گدا یک شاهزادهٔ جوان را نفرین و او را تبدیل به یک دیو زشت می‌کند، زن جادوگر به وی یک آینهٔ جادویی که او را از حوادث مطلع می‌کند و یک گل رز می‌دهد که تا بیست‌ویکمین سال تولدش شکوفه می‌دهد، او باید تا آن هنگام عشق واقعی را حس کند تا نفرین را بشکند، وگرنه تا پایان عمر همان جانور زشت باقی خواهد ماند…

شاهزاده‌ای به نام ناوین توسط جادوگری معروف به مرد سایه‌ای به قورباغه تبدیل می‌شود و برای رهایی از این جادو باید توسط شاهزاده خانمی بوسیده شود. شاهزاده به اشتباه دختر پیشخدمتی به نام تیانا را به منظور شکستن طلسم به جای یک شاهزاده خانم می‌بوسد. طلسم کار نمی‌کند و تیانا نیز به یک قورباغه تبدیل می‌شود. شاهزاده برای پیدا کردن شاهزاده خانم به سفری خطرناک و هیجان انگیز ره سپار می‌شود و در مسیر به دلیل اینکه به شکل قورباغه است ماجراهای متنوعی را تجربه می‌کند و پس از طی مسیری طولانی و طاقت فرسا پرنس شاهزاده خانم مورد علاقه خود را پیدا می‌کند، اما آیا شاهزاده خانم بوسیدن قورباغه‌ای زشت را قبول خواهد کرد؟