مار بزرگی حافظه خود را در حالی که به یک زن تبدیل می‌شود از دست می‌دهد و عاشق یک شکارچی اژدها می‌شود...‌

شکر و ادویه : دایان، یکی از پنج تشویق کننده که بهترین دوستان هستند، عاشق یک ستاره فوتبال از همان مدرسه می شود و با او می خوابد. دایان به لطف یک رابطه عاشقانه که ناگفته نماند، به طور غیر منتظره باردار می شود. تشویق‌کننده‌ها که به دلیل موقعیت ناگهانی او بیشتر متحد شده‌اند تا پراکنده شوند، مشغول کمک به دایان هستند. دوستان ناگهان با هم مشغول شدند و نه تنها بر درس خواندن تمرکز کردند، بلکه به تمرین تشویق کردن و آموزش تنفس لماز برای زایمان سالم پرداختند. دایان که همزمان با ادامه تحصیل خود را برای پدر و مادر شدن آماده می کند، در نهایت از فشار مالی رنج می برد، اما طاقت گفتن این موضوع را به شوهرش ندارد و به تنهایی درگیر نگرانی های خود می شود. او و دوستان شجاعش نقشه ای دیوانه وار برای دزدی از یک بانک برای نجات آینده نوزادشان در نظر می گیرند. از این نقطه به بعد، سرقت خطرناک بانک از پنج تشویق کننده کودکانه که رویای جنایت کامل را در سر می پرورانند، آغاز می شود..../. مترجم : shabnam_05

« ژولى » ( کارون ) ، دختر بی سرپرست ساکن یتیم خانه اى در فرانسه تحت قیمومیت و حمایت مالى مردى خوش گذران ( آستر ) قرار دارد که او را نمى شناسد . اما وقتى به امریکا می رود و دلباخته مرد مىی شود ، راهى جز افشاى واقعیت نمی ماند ....

علاءالدین در حال سازگار ساختن خودش با یک زندگی جدید و اشرافی است. در قصر فشار بر روی او برای ازدواج با پرنسس یاسمن زیاد است. بعلاوه پس از آن یاگو (طوطی جعفر) در برابر او ظاهر می‌شود و درخواست کمک می‌کند ولی هیچکس از دیدن او خوشحال نمی‌شود. اما با بازگشت جینی از سفرش به دور دنیا اوضاع شروع به بهتر شدن می‌کند. در این حین راهزنی سبک‌مغز به نام ابیس مال چراغ سیاه جعفر را می‌یابد. با استفاده از ابیس مال جعفر راه را برای بازگشت به آگربا با فکر انتقام از علاءالدین و دوستانش فراهم می‌کند…