تعطیلات مورد علاقه برای نسل ها... جورج بیلی تمام زندگی خود را صرف هدیه دادن به مردم آبشار بدفورد کرده است. تنها چیزی که باعث می‌شود آقای پاتر نتواند کل شهر را تصاحب کند، ساختمان‌های ساده جورج و شرکت وام است. اما در شب کریسمس 8000 دلار کسب و کار گم می شود و مشکلات جورج شروع می شود. ترجمه از :

«سی.سی. بکستر» یک کارمند ساده است که در شرکت بیمه کار می‌کند. او برای بهتر شدن شرایط کاری و پیشرفت در آن، آپارتمان خود را در اختیار رؤسای بخشهای مختلف شرکت می‌گذارد تا آنها با معشوقه‌هایشان، ساعاتی را در آنجا مشغول باشند.

در دوران جنگ جهانی دوم، دو زندانی آمریکایی درحالیکه سعی داشتند از بازداشتگاه 17 فرار کنند، کشته می‌شوند. همین اتفاق باعث می‌شود زندانی‌های دیگر، به وجود یک خبرچین در بین خودشان پی ببرند و فردی به نام «سِفتون» که در بازداشتگاه، بازار سیاه به راه انداخته، مضنون اصلی این جریان می‌باشد.

«ایریس» عاشق مردی شده که قصد ازدواج با زن دیگری را دارد. در این بین٬ «آماندا» فهمیده است که مردی که با او زندگی می کند نسبت به او بی تفاوت شده است. این دو زن که تا حالا هیچوقت همدیگر را ندیده بودند و ۶ هزار مایل با هم فاصله داشتند٬ همدیگر را پیدا می کنند و ...

آپولو کرید، رقیب سابق و دوست فعلی راکی، در مسابقه ای با ضربه ی چپ کوبنده ی بوکسوری غول پیکر از شوروی به نام ایوان دراگو (لوندگرن) بر زمین می افتد و می میرد. راکی نیز عنوان خود را می گذارد تا بتواند در مسابقه ای غیر رسمی با دراگوی آماتور، در خود شوروی شرکت کند.

دخترکی خونگرم و مهربان به نام آنجلا می‌خواهد مطمئن شود همه مردم در کریسمس شاد، گرم و در امنیت هستند…