بعد از سقوط فضاپیمایی در یک سیاره به ظاهر بی جان خدمه آن سعی در در شناخت بیشتر سیاره میکنند ، آنها به زودی متوجه میشوند که برای زنده ماندن باید هر چه زودتر سیاره را ترک کنند.

"رالف تورسون" به منظور پیدا کردن زندانیان فراری که به قید وثیقه آزاد شده اند، جستجوهای روتینی انجام می دهد. گاهی او به سادگی هدف خود را پیدا می کند. در بعضی موارد او مجبور می شود دست به کارهایی بزند که در نهایت منجر به مرگ قانون شکن می شود...

زنی بیکار و مطلقه بنام «استفانی» به واسطه پسر عمویش شغلی جدید بدست می آورد...