فیلم داستان پسربچه‌ای به نام مایکل را روایت می‌کند که چیزی در باره شغل پدرش نمی‌داند فقط می‌داند که پدرش برای آقای رونی کار می‌کند. آقای رونی وقتی پدر مایکل کودک یتیمی بوده او را پذیرفته و بزرگ کرده‌است. مایکل آن قدر درباره شغل پدرش کنجکاوی می‌کند که متوجه می‌شود آقای رونی یکی از سران مافیای آمریکاست و پدرش هم برای او دست به آدمکشی می‌زند. از طرفی پسر آقای رونی در یکی از شبها بدون اجازه پدرش و دیگر سران مافیا کسی را می‌کشد و

این فیلم داستان زوج جوانی است که سعی در دست یافتن به راحتی و آسایش هستند. آنها در دنیایی از آداب و رسوم رمز گونه گرفتار شده اند و بدون ایمان و اعتقاد زندگی میکنند. در حالیکه دروغ ها و خود فریبی ها نتایج مخربی را میسازند…

یک کارآگاه پلیس بداخلاق، هنگام تحقیق در مورد یک گروه مواد مخدر، دلباخته یک زن مرموز می شود که باعث می شود ...