در طول جنگ جهانی دوم ، دو غیرنظامی فرانسوی و یک خدمه بمب افکن بریتانیایی از پاریس برای عبور از خط بین فرانسه شمالی تحت اشغال نازی ها و جنوب عازم پاریس شدند. از آنجا آنها قادر به فرار به انگلستان خواهند بود. اول ، آنها باید از سربازان آلمانی اجتناب کنند - و عواقب اشتباهات خودشان.
مردی به شهری وارد میشود که برادرش در آنجا کلانتر است. اما برادرش در حقیقت سارقی است که پای کلانتر را شکسته و او را به قصد مرگ رها کرده است. آنها علیه یک بارون محلی با هم متحد میشوند و...
مندی و الی بهزودی صاحب بچه میشوند. مندی به قدری از این بابت هیجان زده است که دیگر به چیزی اهمیت نمیدهد. دیگو، حالا که مندی صاحب یک خانواده شده است میخواهد او را ترک کند. سید فهمیده است که گروه بهزودی متلاشی میشود میخواهد برای خودش گروهی مستقل تشکیل دهد.
رادنی هیچ گاه نتوانسته از قطعات خوبی برخوردار شود و همیشه پدر ظرفشویش مجبور بوده قطعات یدکی کهنهی دیگران را برایش بیاورد. رادنی دو آرزو دارد، اولین آرزوی او تغییر دنیا و ایجاد محل بهتر برای رباتهاست و دومین آرزوی او ملاقات با مخترع بزرگ «بیگ وِلد» میباشد. رادنی که علاقه زیادی به اختراع دارد ربات اعجوبهای درست میکند که کارهای جالبی از او سر میزند و برای نشان دادن کارش به بیگ وِلد تصمیم میگیرد به «روبوتسیتی» برود. اما وقتی به آنجا میرسد متوجه میشود که شهر رؤیاییاش به دست «رچت» افتاده و او تصمیم دارد که تمام رباتهای رده پایین را از بین ببرد و فروش قطعات دست دوم را متوقف سازد. همچنین «رچت» در حال ساختن روباتهای پیشرفته است و میخواهد نسلی قدرتمند را جایگزین نسل فعلی کند. رادنی وقتی میفهمد که اوضاع از چه قرار است به گروهی از رباتهای از کار افتاده میپیوندد و با خلاقیتی که دارد دست به ترمیم همهی رباتها میزند و برای بهدست آوردن قطعههای یدکی مجبور به مبارزه با «رچت»میشود و…
زمانی که صاحب مزرعه اقدام به ترک مزرعهاش میکند، حیوانات مزرعه شروع میکنند به بازی کردن و آواز خواندن و رقصیدن. اما اوضاع نمیتواند تا ابد به همین شکل ادامه یابد. نهایتا کسی باید پا پیش بگذارد و امورات مزرعه را در غیاب صاحبش اداره کند…
«ارین گرنت» ( دمی مور ) بعد از جدایی از همسرش، سرپرستی دختر کوچکش را از دست می دهد. او در تلاش برای پول در آوردن، در یک کلوب شبانه بعنوان رقاص کار می کند. درگیری بین یک نماینده مجلس، و یکی از اعضای کلوب باعث می شود که فرصتی برای او بوجود بیاید تا...