کره جنوبی، سال ۱۹۸۶. برای دومین بار جسد یک زن، با دست و پای بسته، و در حالی که مورد تجاوز قرار گرفته پیدا می‌شود. دو کارآگاه پلیس محلی خشن و خیره سر مأمور رسیدگی به این پرونده شده و بدون هیچ ترفند خاصی، تنها با شکنجه و بازجویی مظنونین در کارشان جلو می‌روند. تا اینکه یک کارآگاه حرفه‌ای از سئول می‌آید تا به آن دو در تحقیقات کمک کند. بعد از پیدا شدن سومین جسد زن، آن‌ها سرنخ‌هایی از این قاتل سریالی به‌دست می‌آورند...

زندگی و برنامه‌های ادموند دانتس برای ازدواج با مرسدس زیبا زمانی که بهترین دوستش، فرناند، او را فریب می‌دهد، از هم می‌پاشد. پس از گذراندن ۱۳ سال رنج و عذاب در زندان، دانتس با کمک یک زندانی دوست فرار می‌کند و نقشه انتقام خود را می‌کشد و هوشمندانه خود را در بین اشراف فرانسوی جا می‌کند.

بعد از اینکه «ایندیانا جونز» به هند می‌رسد، ساکنین یک دهکده از او می‌خواهند یک سنگ افسانه‌ای را پیدا کند. او درخواست آن‌ها را می‌پذیرد و ...

«پو» پاندایی چاق و عاشق کونگ‌فو است. پدرش یک آشپز است و طبق رسم های قدیمی، پسر باید همان شغل پدر را ادامه دهد. ولی پو هیچ تمایلی به دنبال کردن شغل پدرش ندارد. استاد «اوگوای» دوست قدیمی استاد چی‌فو است. استاد اوگوای خواب می بیند که «تای لونگ» (شاگرد سابق استاد چی‌فو که ببری بسیار قوی و شیطانی و در زندان به سر می برد) از زندان بازگشته و هیچ‌کس قدرت مقابله با او را ندارد، جز جنگ‌جوی اژدها. اتفاقاً خواب او درست تعبیر شد و تای لونگ توانست از بزرگترین زندان چین فرار کند. روزی که قرار است مسابقه بین پنج شاگرد استاد «چی‌فو» برگذار شود تا جنگ‌‌جوی اژدها مشخّص شود، پو کاملاً اتّفاقی وارد محلّ مسابقه شده و استاد اوگوای او را به عنوان جنگ‌جوی اژدها معرّفی می کند. پو که از شدّت چاقی حتا نمی‌تواند نوک پای خود را ببیند، باید تای لونگ، ببر خبیث را شکست دهد.

«ویلیام تاچر» (لجر)، ملازم یک شوالیه ی قرن چهاردهمی، به طور اتفاقی جایگزین ارباب فقیرش می شود و به جای او در مسابقات نیزه بازی روی اسب شرکت می کند. «تاچر» در مسابقه برنده می شود و تصمیم می گیرد کار جدیدش را ادامه دهد...

یک قاتل روانی مردم شهر را می کشد و به دلایل گوناگون نیز انها را به طریقه های مختلف می کشد . جنیفر مارش مامور اف بی آی نیز برای بررسی این پرونده از طرف اف بی آی ماموریت پیدا می کند . وی که اشنایی زیادی با کامپیوتر دارد فکر می کند که این پرونده چندان سخت نیست اما قاتل باهوش تر از این حرفهاست...

به نظر می رسد کارآگاه هافمن آخرین فرد زنده‌ای است که میراث جیگساو را ادامه می‌دهد. اما هنگامی که راز او تهدید می‌شود، او باید به شکار برود تا تمام سرنخ‌های باقیمانده را از بین ببرد.