ظهور لیکانها، حکایت از داستانی در قرون وسطی دارد که در آن دو دسته اشرافی خون آشامان و لیکانها با یکدیگر درگیر می شوند، یک مرد جوان از لیکانها بنام «لوشن» (شین) در مقابل رهبر قدرتمند خون آشامان به نام «ویکتور» (نایی) بپا می خیزد و او در این راه از عشق پنهانیش «سونجا» (میترا) که یکی از خون آشامان است یاری می طلبد اما...
"نیلز" و "کارل نلسون" زوجی پزشک هستند که یکی از اعضای گروه "لرد گرنی" را نجات می دهند."گرنی" از آنها سوءاستفاده کرده و "نیلز" را به قتل می رساند.او سپس نویسنده ای به نام "بیل استفنز" را می رباید تا زندگینامه اش را بنویسد...