تونی استارک از سمّی مهلک درون بدن خود، که از آثار سو فناوری مردآهنی است بطور مخفیانه رنج میبرد. او قدم به قدم به مرگ نزدیکتر میشود. اما از سوی دیگر، یک مهندس روسی بنام «ایوان» در صدد است از تونی استارک انتقام مرگ و زندگی سخت پدر خود را بگیرد. پدرش سابقا همکار پدر تونی استارک بود. او موفق به ساخت شلاقهای انرژیداری میشود که قابلیت رد شدن از آهن را دارند. در جریان سفری به موناکو تونی با وی برای بار نخست روبرو میشود. از سوی دیگر دولت آمریکا بدنبال تسخیر فناوری مردآهنی برای مقاصد اسلحهسازیست. تونی مدام مقاومت میکند. تا اینکه تونی به یک پیغام شخصی از پدر مرحوم خود برخورد میکند و …
مانتای سیاه، همچنان به دنبال انتقام مرگ پدرش است و استفاده از قدرت نیزه سه شاخه سیاه افسانهای، از هیچ کاری فروگذار نخواهد کرد تا آکوامن را یک بار برای همیشه شکست دهد. برای شکست دادن او، آکوامن باید به برادر زندانی خود، اورم، پادشاه پیشین اتلانتیس، بپیوندد تا اتحادی غیرمنتظره برای نجات جهان از نابودی غیرقابل بازگشت تشکیل دهد.
«دون دیه گو د لاوگا» یا همان «زورو» (هاپکینز)، پس از قتل همسر و تصاحب دخترش، «النا» به دست دشمن و رقیبش، «دون رافائل مونته رو» (ویلسن)، میخواهد از او انتقام بگیرد. پس از تحمل بیست سال زندان، قهرمان افسانهای یک جوان گم نام و کم تجربه به نام «الخاندرو موری یتا» (باندارس) را تربیت میکند تا با «مونته رو» رو به رو شود.
درباره زنی است که بعد از نادیده گرفته شدن خواستههایش توسط پلیس مبنی بر دستگیری مردی که باعث قتل شوهرش شده؛ خودش تصمیم به اجرای قانون میگیرد که برایش دستگیری به اتهام قتل و عاشق یک افسر پلیس شدن را ببار میآورد…
در دنیای پس از آخرالزمانی که شهرها بر روی چرخ های خود سوار می شوند و برای زنده ماندن از یکدیگر مصرف می کنند ، دو نفر در لندن ملاقات می کنند و سعی می کنند جلوی توطئه را بگیرند.