سالها پس از مرگ قهرمان مورد احترام، ماکسیموس، به دست عمویش، لوسیوس مجبور میشود وارد کولوسئوم شود، پس از اینکه خانهاش توسط امپراتوران ظالمی که اکنون با مشت آهنین بر روم حکومت میکنند، تسخیر میشود. با خشم در قلب و آینده امپراتوری در خطر، لوسیوس باید به گذشته خود نگاه کند تا قدرت و افتخار را بیابد و شکوه روم را به مردمش بازگرداند.
ترور "ژولیوس سزار" که قرار بود به مقام فرمانروایی روم برسد به دست نزدیکترین دوست وی "بروتوس" موجب بروز اتفاقاتی برای جمهوری روم می شود...
در قرون ابتدایی روم،او دوست دانشجو؛"انکولپیو" و "آشیلتو" بر سر سرپرستی "جیتون" پسری با هم بحث کرده،دارائیهایشان را تقسیم کرده و از هم جدا می شوند.پسر که اجازه انتخاب پیدا می کند،تصمیم می گیرد با "آشیلتو" برود.اما زلزله ای ناگهانی "انکولیپو" را از نجات می دهد و...
پس از مرگ امپراتور بدبین تیبریوس، کالیگولا، وارث او، قدرت را به دست میگیرد و امپراتوری را در مارپیچ خونین جنون و تباهی فرو میبرد.