فوگوئی و جیاژن حوادث پرفراز و نشیبی را در چین تحمل میکنند، زیرا ثروت شخصی آنها از ملاکی ثروتمند به رعیت تغییر میکند. فوگوئی که معتاد به قمار است، همه چیز را از دست میدهد. در سالهای بعد، او در هر دو ارتش ملیگرا و کمونیست به خدمت گرفته میشود، در حالی که جیاژن مجبور به کارهای سطح پایین میشود.
ایوان کودک یتیم ۱۲ ساله که خانوادهاش را نازیها در دوران جنگ جهانی دوم کشتهاند، در کودکی به عنوان مینیاب وارد ارتش میشود. در آخرین ماموریت خود بر خلاف خواست فرماندهاش به کار خطرناکی دست میزند.