هنگ کنگ، سال ۱۹۶۲٫ «لی ژن» (چئونگ) منشی یک شرکت صادراتی است و شوهرش که در یک شرکت ژاپنی کار می‌کند، دائم در سفر است. خیلی زود میان «لی – ژن» که در یک واحد آپارتمانی شلوغ زندگی می‌کند و همسایه‌اش، روزنامه نگاری به نام «چو» (لئونگ چیو وای)، صمیمیتی به وجود می‌آید.

به یک پسر نوجوان دبیرستانی فرصتی داده شده تا برای مجله «رولینگ استون» در مورد یک گروه راک، مقاله‌ای بنویسد، آن هم در حالی که قرار است به همراه این گروه راک به یک سفر برای اجرای کنسرت جدیدشان برود.

دو سرباز انگلیسی در هند تصمیم می گیرند از ارتش استعفا داده و به سرزمینی بروند که بعد از اسکندر هیچ سفید پوستی در آنجا پا نگذاشته است...

کاباره بر مبنای نمایش موزیکال موفقی در برودوی ساخته می شود و تصویری هولناک و تفکر برانگیز از برلین در دوره ی جمهوری وایمار ارائه می دهد. کارگردانی و طراحی رقص فیلم (طبعاً کار خود فاسی) سبک خاصی دارد. مینه لی آمیزه ای از معصومیت و ناپاکی است و یورک در قالب معمول و بچه محصل وارش در آن سال ها، خوب جا افتاده است. ـ داستان: برلین، اوایل دهه 1930. «سلی بولز» (مینه لی) یکی از نمایشگران کلوب کیت کت با «برایان رابرتس» (یورک) آشنا می شود؛ یک جوان تحصیل کرده ی انگلیسی که برای پیشرفت زبان آلمانی به برلین آمده و با آموزش زبان انگلیسی روزگار می گذراند. آن دو ابتدا دوستی ساده ای را آغاز می کنند اما پس از چندی به هم دل می بازند...

دومین فیلمی است که براساس کمیک بوک مجازاتگر ساخته و در سال ۲۰۰۴ میلادی اکران عمومی شد. در این فیلم توماس جین نقش "فرانک کاستل" (پانیشر) را بازی می کند و جان تراولتا نقش منفی این فیلم را ایفا کرده است. به دستور هاوارد ساینت (جان تراولتا) فرانک کاستل (توماس جین) و خانواده‌اش، ترور می شوند. اما فرانک از این حادثه شوم جان سالم بدر برده و در پی انتقام برمی آید و تبدیل به مامور مجازات می شود ...

زن جوانی به نام «کارلی ناریس» (استون) که تازه از همسرش جدا شده، در یکی از مجموعه های مدرن و شیک منهتن به نام «اسلیور» ساکن آپارتمانی می شود که قبلا در اختیار زن جوانی بوده که کشته شده است. «کارلی» با یکی از همسایه ها به نام «هاوکینز» (بالدوین) آشنا می شود. در ساختمان قتل هایی اتفاق می افتد و همسایه ای دیگر به نام «جک» که نویسنده ی داستان های جنایی واقعی است، «کارلی» را متقاعد می کند که «هاوکنیز» قاتل است…