«ال جفه» ثروتمند مکزیکی پس از کشف اینکه دخترش ترسا از ژیگولویی به نام «آلفردو گارسیا» بچه دار است، یک میلیون دلار برای سر گارسیا جایزه می گذارد......

«کاکران» (کاستنر)، خلبان سابق نیروی هوایی برای گذران تعطیلات به مکزیک می‌رود. در آن جا «تیبی مندس» (کویین) قدرتمند و خشن که یک امپراتوری اختصاصی برای خود به راه انداخته، به گرمی از او استقبال می‌کند، چون خود را دوست و مدیون او می‌داند. با این همه «کاکران» و همسر «مندس» به یکدیگر دل می‌بندند و با هم فرار می‌کنند...

دو مرد نه چندان بد، یکی کشتی گیر ( اسپنسر) و دیگری بستنی فروش (جما) برای بدست آوردن پول بیشتر وارد دار و دسته خلافکارها میشوند. اما بزودی متوجه میشوند کارهای خلاف به درد آنها نمیخورد…..