سارق جوانى، « بن هارپر » ( گریوز ) به جرم قتل اعدام مى‏‌شود اما به واعظ روان پریش، « هرى پوئل » ( میچم ) بروز نمى‏‌دهد كه پول سرقتى خود را كجا مخفى كرده است. « هرى » نیز پس از آزادى سراغ خانواده‏ ى « هارپر » مى‏‌رود و مى‏‌كوشد تا از جاى پول‏ها باخبر شود. پسر كوچك خانواده، « جان » ( چاپین ) مى‏‌داند كه پدرش پول‏ها را در عروسك خواهرش ( بروس ) مخفى كرده...

«کوری» (دلون) پس از پنج سال حبس از زندان آزاد می شود. کمی بعد او با «ووگل» (ولونته)، خلافکار فراری، و «ژانسن» (مونتان)، پلیس سابق الکلی و تیراندازی چابک دست هم راه می شود. آنان با موفقیت چهار میلیون دلار جواهرات باارزش را از محل نمایش شان می دزدند و در این جا متوجه می شوند که مال خرشان معامله را برهم زده است...

ورجیل استارکول از کودکی مورد آزار بچه های قوی تر از خودش قرار می گیرد. در نوجوانی به نوازندگی ویولن سل رو می آورد، اما موفقیتی کسب نمی کند و به کارهای خلاف کشیده می شود...

دو سارق بانک، «جو» (ویلیس) و «تری (تورنتن)، به طور اتفاقی با زن سرخورده ی خانه دار، «کیت ویلر» (بلانشت) برخورد می کنند و هر دو به او دل می بازند...