رایان اونیل در این فیلم درنقش یک راننده فوق العاده حرفهای است که در فیلمهای سینمایی نقش بدلکار را بازی میکند. البته او به گروههای خلافکار و سارق نیز به عنوان راننده در تعقیب و گریزها کمک میدهد. پلیسی به نام درن به دنبال دستگیر کردن راننده است. راننده تصمیم دارد از این حرفه خداحافظی کند، اما پلیس میخواهد به هر شیوهای شده او را دستگیر کند. پلیس یک گروه خلافکار را مجبور میکند تا یک سرقت مشترک با راننده انجام دهند.

هویان سوی چین (جت لی) استاد هنرهای رزمی و مامر پلیس چین برای همکاری با پلیس فرانسه، وارد پاریس می شود. ولی ناگهان با توطئه ای که همکار فرانسوی او (چکی کاربو) تدارک دیده شده بود، روبرو می شود…

«پورتر» (گیبسن) را دوستش، «وال» (هنری)، به جریان سرقتی می کشاند. همه چیز به خوبی و خوشی سپری می شود تا این که «لین» (اونگر)، همسر «پورتر»، از پشت به «پورتر» شلیک می کند. در واقع پس از آن که «وال» عکس «پورتر» را هم راه زنی دیگر (بلو) به «لین» نشان می دهد، این دو برای کشتن «پورتر» زدوبند می کنند. با این همه پنج ماه بعد «پورتر» که تبدیل به یک دیوانه ی روانی تمام عیار شده، بر می گردد...

بیشتر موجودات کره زمین مرده‌اند و بازماندگان هم بخاطر تهاجم موجودات ناشناخته مجبور هستند که در شهرهای حفاظت شده زندگی کنند. زمین تقریبا تبدیل به یک ویرانه شده و مورد هجوم موجودات بیگانه‌ای قرار گرفته است که بوسیله‌ی یک شهاب سنگ به زمین آمدند و برای همه موجودات سیاره یک خطر بزرگ محسوب می‌شوند. آکی راس تلاش می‌کند به دکتر سید و کاپیتان گری ادوارد و گروهش کمک کند تا بصورت غیر نظامی از شر این موجودات ناشناخته خلاص شوند اما…

«رادی» (افلک)، خلافکار خرده پا، پس از آزادی از زندان خود را به جای هم سلولی فوت شده اش جا می زند تا بتواند با «اشلی» (ترون) - دوست دختری که او از طریق نامه نگاری پیدا کرده - همراه شود. همه چیز خوب پیش می رود تا این که «رادی» با «گابریل» (سینیسی)، برادر «اشلی»، آشنا می شود که قصد سرقت از کازینویی در میشیگان را دارد...