اوایل قرن بیستم. «کارن دینسن» (اسرتیپ) که از محدودیت های اجتماعی به تنگ آمده، با «بارون برور بلیکس» (براندائر) ازدواج می کند. این دو قرار است دانمار را به مقصد یک مزرعه ی دام پروری در آفریقای شرقی ترک کنند. چندی بعد در راه سفر به نایروبی و ملحق شدن به «بارون»، «کارن» با ماجراجویی انگلیسی به نام «دنیس فینچ هاتن» (ردفورد) آشنا می شود...
این فیلم داستان زوج جوانی است که سعی در دست یافتن به راحتی و آسایش هستند. آنها در دنیایی از آداب و رسوم رمز گونه گرفتار شده اند و بدون ایمان و اعتقاد زندگی میکنند. در حالیکه دروغ ها و خود فریبی ها نتایج مخربی را میسازند…
«تری» یک دلال اتومبیل است که زندگی آرامی دارد. او همیشه از گذشته اش در حال فرار بوده و از کلاهبرداری های عمده دوری می جوید. اما در ادامه یک مدل زیبا به اسم «مارتین» که در گذشته همسایه آنها بوده بسراغش می آید و به او پیشنهاد می دهد که رهبری عملیات سرقت از یک بانک در شهر لندن را بعهده بگیرد که در صورت موفق بودن، میلیون ها پوند پول نقد و جواهرات عاید آنها می شود...
پس از یک حادثه قایقرانی ، یک میلیونر و همسرش در کنار جزایر سابق خود ، مانوئل ، در یک جزیره بیابانی غرق می شوند.