“آنتوان مرچل” قصد مسافرت برای استراحت و حمام افتاب کنار دریا را دارد.او با ماشین خود حرکت می کند که ناگهان به ماشین فردی که صاحب یک شرکت است (لوئی دوفونس) تصادف می کند و ماشین”انتوان” به طور کلی تخریب می شود و ...

دو گرگ از دو قبیله متضاد طی اتفاقی در سرزمینی غریب گرفتار می‌شوند و با کمک هم سعی می‌کنند تا به زادگاهشان بازگردند. اما عشق همه چیز را دگرگون می‌سازد…