لئونارد شلبی (گای پیرس) بر اثر یک اتفاق، حافظه کوتاه مدت خود را از دست میدهد و با کمک یادداشتها، خالکوبیها و عکسهایش سعی میکند کسی که همسرش را کشته است پیدا کند و انتقام بگیرد.
دکتر هاوارد سرپرست یک کلینیک است که کار آن پاک کردن آن دسته از خاطرات افراد است که دوست ندارند آنها را در ذهن خود داشته باشند. کلینیکی که اغلب زوجها خصوصاً در روزهای نزدیک به ولنتاین به آن مراجعه میکنند تا خاطرات بدی را که از هم در ذهن خود دارند پاک کنند. تکنیسینهای کلینیک ابتدا مکان خاطرات مورد نظر را که به صورت لکههای روشنی روی مغز نمودار میشود، شناسایی کرده و سپس به محو کردن آن لکههای نور میپردازند. ابتدا کلمنتاین و سپس جول آگاهانه تصمیم به پاک کردن خاطرات مشترکشان میگیرند، اما حتی بعد از فراموشی یکدیگر....
پس از خراب شدن اتومبیل در مورد سیم پیچ جاده مالهالند یک زن فراموشی ، او و یک جستجوی امیدوارکننده هالیوود برای یافتن سرنخ ها و پاسخ هایی را در لس آنجلس در یک کار پیچیده فراتر از رویاها و واقعیت ، جستجو می کند.
پسری که میخواد خاطرات دوران کودکیش را تغییر داده تا بتواند شکل جدیدی از زندگی در آینده را تجربه کند.
یک مرد زخمی توسط یک ماهیگیر از آب گرفته میشود. او که حافظهاش را از دست داده، از مامورینی که قصد جانش را دارند میگریزد و سعی دارد خاطراتش را به یاد آورد.
جیسون بورن مجبور میشود برای انجام یک عملیات از طرف سازمان سیا، به زندگی سابقش، بهعنوان یه قاتل حرفهای بازگردد تا زنده بماند.
در خلال جنگ جهانی دوم خلبانی گمنام (رالف فاینز) دچار حادثه میشود و در شمال آفریقا سقوط میکند. او که به سبب زخمهای هولناک و شوک روانی نام خود و گذشته اش را به یاد نمی آورد، با نام بیمار انگلیسی به نیروهای متفقین در ایتالیا تحویل داده میشود. در آنجا پرستاری به نام «هانا» (ژولیت بینوش) با اجازه سرپرست بیمارستان او را در صومعه ای در ایالت توسکانی بستری و از او مراقبت میکند...