یک پسر کوچولو پس از اتمام نقاشی یک بادبادک بر کف خانه، خانه را با قوطی‌های خالی آبجو پر می‌کند. سپس با استفاده از قوطی‌ها یک هرم درست می‌کند، ولی در نهایت آن هرم سقوط می‌کند و رول‌های قوطی از بالا به پایین می‌ریزند. در طبقه زیرین یک پیرزن دائم‌الخمر در حال تماشای یک سریال احساساتی از تلویزیون است. آن زن مادر آن پسر کوچولو است که پسرش را «کدو» صدا میزند...

یکی از بهترین محافظ های دنیا توسط یک مشتری جدید استخدام می شود. این مرد می بایست در دیوان بین المللی دادگستری شهادت بدهد. آن ها باید اختلافات خود را کنار بگذارند و با هم کار کنند تا زمان دادگاه فرا برسد