در شهر هالوین که کار تک تک شهروندان آنها ساختن شوخیهای ترسناک مخصوص شب هالوین است، جک که پادشاه کدوتنبلهای ترسناک و شوخیساز محبوب شهر است از یکنواختی هالوین احساس خستگی میکند و هنگامی که تصادفا وارد شهر مخصوص عید خوش کریسمس می شود، با استفاده از ایدههای عجیب، تصمیم میگیرد که کریسمس و هالوین را با هم پیوند بزند. او بابانوئل را میرباید و خودش را به جای او میگذارد…
یک ماهی به نام اسکار دوست دارد که در رفاه زندگی کند، ناگهان روزی کوسهای اتفاقی در نزدیکی محل زندگی او میمیرد و همه ماهیها فکر میکنند که آن کوسه به دست اسکار کشته شده است و اسکار معروف میشود…