مصر، 1955، قاهره لانه جاسوسی واقعی است.و مانند دیگ در حال جوش وهمه از همه جاسوسی می‌کنند، همه دارند خرابکاری می‌کنند: فرانسوی‌ها، انگلیسی‌ها، شوروی‌ها، خانواده شاه مخلوع فاروق و قصد دارد قدرت و تاج و تختش را پس بگیرد، و عقاب‌های خئوپس، فرقه‌ای مذهبی و افراط‌گرایان اسلامی همه به همه بی اعتمادند، همه علیه همه توطئه می‌کنند . رئیس جمهور فرانسه، آقای رنه کوتی مامور مخفی و مهم خود را یعنی هوبرت بونیسورقهرمان وغرور فرانسوی با نام مستعار او اس اس 117 را به ماموریت شمال آفریقا می فرستد تا به بی نظمی ها سرو سامان بدهد . مترجم : eagle 5000

افریقای جنوبی. پس از سقوط یک هلی کوپتر حامل گروهی از مأموران سیا، «جکی» (چان) زنده می‌ماند. اما کمی بعد می‌فهمد که دچار فراموشی شده و باید به گذشته‌ی خود پی ببرد. در بازگشت به ژوهانسبورگ، خبرنگاری به نام «کریستین» مقاله‌ای درباره‌ی «جکی» به چاپ می‌رساند و به این ترتیب مأموران فاسد سیا به تکاپو می افتند تا «جکی» را از بین ببرند...

"جک کوئین" مامور ضد تروریستی هدف خود "استاورس" را در آخرین ماموریت خود گم می کند.او به "کلونی" گروهی از آدمکشانی که همه تصور می کنند مرده اند فرستاده می شود.او از آنجا فرار کرده و به کمک "یاز" یک دلال اسلحه به دنبال آخرین ماموریت خود می رود...

«شفق» یکی از اعضای گروه سیاسی که اوائل انقلاب از ایران خارج شده، پس از سال‌ها تصمیم می‌گیرد برای دیدن دخترش «ارغوان» که دانشجوی دانشکده جنگل‌داری است مخفیانه به ایران بازگردد. یکی از مأمورین امنیتی به نام «هوشنگ» به عنوان دانشجو وارد دانشکده می‌شود و از امکانات مدرن امنیتی استفاده می‌کند تا با کنترل ارغوان، شفق را به دام اندازد. در این میان بین او و ارغوان رابطه‌ای عاطفی بوجود می‌آید…