این انیمیشن داستان یک شخصیت به‌خصوص را بازگو می‌کند که از کشور کوبا به میامی سفر می‌کند و تبدیل به ستاره صحنه می‌شود اما...

یک روباه جوان به نام تاد و یک سگ شکاری به نام کوپر در فصل تابستان و در فصل شکار با هم آشنا و دوست می‌شوند. اما با پایان یافتن فصل تابستان و اتمام فصل شکار از هم جدا می‌شوند و سگ شکاری با صاحب خود به منزل خود می‌روند. در بهار سال آینده، این دو باز هم همدیگر را می‌بینند اما این بار این سگ، تبدیل به یک سگ آموزش دیده شده است و ناخود آگاه با روباه و حیوانات دیگر، دشمن شده است. اما…

در جنگل‌های نزدیک ریو دو ژانیرو یک بچه طوطی که قادر به پرواز نیست به همراه چند پرنده دیگر به دست قاچاقچیان گرفتار می‌شوند ولی در مسیر جرکت جعبه‌ای که طوطی کوچک در آن قرار داشت به خیابان می‌افتد. این جعبه را دختر بچه‌ای به نام «لیندا» پیدا می‌کند و نام طوطی را «بلو» می‌گذارد. روزی، یک طرفدار محیط زیست با نام تولیو که به تازگی آخرین طوطی دم بلند ماده دنیا را پیدا کرده است، به لیندا پیشنهاد می‌دهد تا به لو را برای جفت گیری با این پرنده و در نتیجه ازدیاد نسل، به شهر ریودوژانیرو بیاورد...

یک گروه مستندساز به پشت‌صحنه خطرناک‌ترین و نفس‌گیرترین مسابقات موج‌سواری که تا کنون دیده شده یعنی مسابقات جهانی قهرمانی پنگوئن‌ها می‌روند تا از آن گزارش تهیه کنند. یکی از شرکت کنندگان این مسابقه «کودی» است که برای آموزش دیدن و کسب قهرمانی به سراغ موج‌سوار کهنه‌کار «بیگ زی» می‌رود، اما ...

«موریس» ممکن است شبیه یک پنگوئن باش، اما در درون، او یک ببر واقعی است. او قصد دارد نظم و عدالت را در جنگل حفظ کند؛ همان‌طور که مادرش قبل از او مسئول این کار بوده است؛ اما ...

یک موش کور جوان سعی دارد به رؤیای خود یعنی تبدیل‌شدن به یک فوتبالیست دست پیدا کند تا بتواند معدن طلایی که در زادگاهش هست را از سرپرست طمع‌کار آنجا که به او رئیس می‌گویند نجات دهد. اما…

به دلیل خرابکاری انسان‌ها، رودخانه‌های سرشار از آب آن‌ها قطع شده است و حیوانات برای یافتن آب دست به هر کاری می‌زنند. در این بین بیلی به کمک دوستانش سعی دارد تا همه چیز را به حالت عادی خود برگرداند و زندگی تمام حیوانات را نجات دهد که اتفاقات جالبی در این راه برای او اتفاق می‌افتد …

دوستان بوگ سعی می‌کنند او را از سیرک سیاری در روسیه به خانه بازگردانند…

جان برای زندگی به شهر لندن مهاجرت می‌کنند و گارفیلد نیز به همراه آن‌ها عازم این شهر می‌شود. در این میان یک پیرزن ثروتمند تمام دارایی خود را به گربه‌اش «پرنس ۱۲» می‌بخشد. این امر حسادت تنها وارث او «لرد دارگیس» را بر می‌انگیزد. به همین دلیل «لرد دارگیس» درصدد قتل «پرنس ۱۲» برمی‌آید و او را در درون رودخانه می‌اندازد. در همین حال گارفیلد و ادی به گشت و گذار در خیابان‌های لندن مشغولند. درنهایت، طی حادثه‌ای گارفیلد و پرنس جا به جا می‌شوند و گارفیلد به سمت قلعه و در واقع به سوی خطر روان می‌شود…

دکتر دولیتل (Eddie Murphy) باید جنگل و زندگی یک خرس را نجات دهد...